خصوصیات رفتاری داوطلبان دانشجو
نقش عمده داوطلبان در ورزش بطور کلی، و در مسابقات ورزشی بطور ویژه، موضوعی است که مدارک و شواهد بسیاری درمورد آن وجود دارد. علیرغم برخی شواهد که نشان میدهند ویژگی های برخی رویدادها و مسابقات ورزشی، گروه های بخصوصی از داوطلبان بالقوه را جذب می کند، در تحقیقات و نشریات بطور کلی داوطلبان ورزشی بعنوان بخش منفردی تلقی شده اند. با وجود این، انگیزه ها و تجارب داوطلبان ورزشی ممکن است با توجه به خصوصیات جمعیتی و موقعیتی و نیز براساس ویژگی فرصت ها و مثلاٌ اشتغال فصلی یا یک واقعه عمده ورزشی کمیاب و استثنائی، تغییر نماید. کلمن (2005)، از تحقیقات خود در این زمینه، اینگونه نتیجه گیری کرد که «سازمان های تعیین کننده خط مشی و نهادهای حاکم بر ورزش باید مراقب باشند تا با داوطلبان ورزشی بعنوان یک گروه همسان و یکنواخت رفتار کنند». هرچند که برگزار کنندگان مسابقات مهم ورزشی غالباٌ بدلیل جذابیت ورزش برای نسل های جوانتر تبلیغات خود را برای این بخش از جامعه انجام میدهند، اما ازنظر تحقیقات توجه چندانی نسبت به جوانان داوطلب به عمل نمی آید. جذب و بکارگیری داوطلبان جوان برای اینگونه رویدادها ممکن است به اشکال مختلف صورت گیرد که ازجمله آنها میتوان به دعوت آشکار و آزادانه/ تبلیغ و آگهی یا برنامه های رسمی تری برای جلب نیرو از طریق مدارس و دانشگاه ها اشاره کرد. درسطح دانشگاهی تعدادی از این برنامه ها ممکن است به اقدامات و امور اعتباری نظیر کاندید کردن جهت صنعت ورزش گسترش و توسعه یابد. طی سال 2000 چنین فرصتی در ارتباط با مسابقات پیش المپیک و رقابت هائی که در کوئینزلند انجام می گرفت، مطرح شد. این برنامه که توسط اداره جهانگردی، ورزش و مسابقات آن زمان در کوئینزلند اجرا می گردید، قصد داشت تا سه دانشگاه در بریس بان (Brisbane) را در این موضوع دخالت دهد که عبارت بودند از دانشگاه کوئینزلند، دانشگاه فنی مهندسی کوئینزلند و دانشگاه گریفیث. مبنای این اقدام استفاده از دانشجویان بعنوان داوطلبان آموزش پیش المپیک و اجرای این فرآیند از طریق دوره های آموزشی دانشگاه و صنعت بود. با وجود این، درخصوص رفتار داوطلبان جوان اطلاعات زیادی وجود ندارد. قبل از هر چیز، تعداد افراد 24-18 ساله ای که داوطلب می شدند بین 1995 تا 2000، بطور قابل توجهی افزایش یافت و این گروه در استرالیا مشارکت عمده ای در اقدامات داوطلبانه دارا میباشند. دوم آنکه، سازمان های ورزشی و تفریحی یکی از بزرگترین منابع جلب داوطلب در استرالیا میباشند و از آنجا که ورزش و تفریح از مسائل مورد علاقه جوانان بشمار میروند، ممکن است که برای بسیاری از داوطلبان، جزء بخش هائی باشد که در آن بعنوان داوطلب دارای تجربه اولیه باشند. بنابراین، ورزش و برنامه های اوقات فراغت میتوانند بعنوان کانون اولیه ای برای اشتغال اشخاص داوطلب در سایر سازمان ها باشند و از این نظر ارزش بررسی و پژوهش را دارند. هان(2007)، معتقد بود که «ورزش و برنامه های اوقات فراغت نقش عمده ای را بعنوان منبع تقویت شهروندان و موسسات مدنی ایفا می کنند». هدف این تحقیق، تعیین ویژگی رفتار داوطلبی در میان دانشجویان و بررسی دیدگاه ها نسبت به داوطلب شدن و عوامل دخیل در سلیقه و انتخاب دانشجویان در زمینه اقدامات داوطلبانه میباشد. به همین منظور قبل از شروع فعالیت داوطلبی دانشجویانی که برای برنامه مسابقات پیش المپیک نسبت به تشکیل گروه اقدام کرده بودند، بررسی درخصوص آنها انجام گرفت. انگیزه های داوطلبی حیطه انگیزش برای کار داوطلبانه یک زمینه پیچیده و چند جانبه است و علیرغم حجم بالائی از مطالب موجود، در بین محققان در این خصوص چندان اتفاق نظری وجود ندارد. بعنوان مثال نونان (2002)، معتقد بود که « غیر از یک روحیه متحد مراقبت » چندان مورد منحصر بفردی در این افرادی که وقت خود را به رایگان صرف می کنند، وجود ندارد ” انگیزه هائی که عموماً شناسائی شده اند شامل ارتباط اجتماعی، کمک به دیگران، پر کردن وقت آزاد، کسب وجهه اجتماعی، بر آوردن انتظارات و آرزوهای دیگران، کمک به تحقق اهداف سازمان ها، کسب غنای شخصی، ایجاد مهارت، تفریح و لذت، اظهار وجود و بهبود بخشیدن به تصویر ذهنی خود در باره خویشتن می باشد. پارکر(2006)، معتقد بود که چهار دلیل اساسی برای داوطلب شدن وجود دارد: نوعدوستی، مسئله بازار و تقاضا، رسیدن به یک هدف و تفریح و سرگرمی. حال آنکه کلاری (2007) و سایرین معتقد بودند که شش تابع انگیزشی وجود دارد که عبارتند از عامل اجتماعی، روش ها، شغل و حرفه، درک و تفاهم، رشد و ارتقاء و حفاظت. او و دیگران معتقد بودند که اگر چه افراد ممکن است به فعالیت های داوطلبانه مشابهی بپردازند، اهداف آنها می تواند در سطح گسترده ای با همدیگر متفاوت باشد. در عین حال که این دیدگاه ها نشان دهنده پیچیدگی این زمینه می باشد، برای تامین موثر نیازهای مدیریتی در زمینه های تامین نیرو و امکانات، حفظ شرایط و انجام اقدامات روزمره، باید درک کاملی در خصوص رفتار داوطلبانه ایجاد شود. جریانهای داوطلبی برخی محققان اظهار داشته اند که در زمینه اقدامات داوطلبانه کاهشی ایجاد شده است و برخی دیگر گفته اند که آینده اقدامات داوطلبی، گنگ و تیره می باشد. واربورتون (2006)، اظهار نموده، بدلیل تغییراتی که در نحوه تعریف پدیده اقدام داوطلبانه ایجاد می شود، تفسیر اطلاعات مربوط به روند و سیر داوطلبی دشوارتر می شود. بعلاوه، در حالی که ارقام ABS نشان دهنده افزایش سراسری تعداد داوطلبان در استرالیا می باشد، در بخش های ورزش و تفریح، ساعت مشارکت داوطلبان 20% کاهش یافته و داوطلبان ترجیح میدهند که مدت کوتاه تری را در سازمان های ورزش بمانند. نیکولاس و همکاران (1998)، به دسته ای از عوامل اشاره کردند که ممکن است بر نرخ مشارکت داوطلبان تاثیر نهاده باشند. این عوامل عبارتند از: عدم علاقه افراد به اختصاص وقت زیاد یا وقف کردن خود به یک سمت در دراز مدت، افزایش تعهدات خانوادگی، کاهش فرصت های خارج از ساعات کار موظف، خط مشی حکومت مبنی بر ترجیح دادن حقوق مصرف کننده بر حقوق و مسئولیت های شهر وندان ( که باعث می شود برای نیل به این حقوق، افراد ساعات بیشتری را به کار اختصاس دهند) و تقاضای فزاینده برای” تخصص گرائی” در امور کارهای داوطلبانه ( مانند پاسخگو بودن، مهارت های محاسبه، توانائی ارائه درخواست های اقدامات تخصصی و نیاز فزاینده به آگاهی از قانون). این روند باعث تغییر ماهیت سازمان های ارائه دهنده خدمات تفریحی بریتانیا شده و آنها را از حالت غیر رسمی و صمیمی به تخصصی و ساختاری سوق داده است . بعلاوه، به موازات قبول مسئولیت بیشتر توسط متخصصان در سازمان های مذکور، ممکن است داوطلبان حس کنند که دیگر نیازی به وجود آنها نیست و در شرایطی که کسی با دریافت حقوق آن وظایف را انجام میدهند، چرا باید آنها بدون دریافت وجه همچنان به همکاری و مشارکت ادامه دهند. ضمناٌ، برخی داوطلبان بالقوه ممکن است این احساس را داشته باشند که مهارت های مورد نیاز این محیط های تخصصی را بویژه در شرایطی که جامعه بیش از پیش به معیارهای قانونی متوسل میشود، دارا نمی باشند. این برداشت ها ممکن است در داوطلبان جوان با شدت بیشتری وجود داشته باشد. داوطلبان جوان کاهش آشکار در اقدامات داوطلبانه جوانان در تحقیق حاضر بمیزان زیادی مورد توجه قرار گرفت. در سال 1997، بررسی ملی اقدامات داوطلبانه در بریتانیا نشان داد که اقدام داوطلبانه توسط افراد گروه سنی 16 تا 24 سال بین سالهای 1991 و 1997 از 55% به 43% کاهش یافته است . همچنین در ایالات متحده امریکا، رابینسون و دیگران (1997) کاهش مشارکت توسط نسل جوان (گروه سنی 18 تا 24 ساله) در یک رشته از فعالیت های داوطلبانه را گزارش کردند. اگرچه این روندها ظاهراٌ مخالف موارد گزارش شده توسط ABS (2002) میباشد، یک بررسی درمورد داوطلبان مسابقات قهرمانی ایالتی نجات غریق در کوئینزلند نشان داد که کمتر از 24% از داوطلبان مسابقه زیر 40 سال بودند. علیرغم وجود یک طیف سنی 14 تا 75 ساله سن متوسط داوطلبان 7/48 سال بود و بیش ازیک سوم جمعیت نمونه، بالای 55 ساله بود. دلایل کاهش ممکنه در تعداد داوطلبان جوانتر میتواند شامل مسائلی از این قبیل باشد: افراد جوانتر برای بررسی و یافتن شغل درآمدزا تحت فشار فزاینده ای قرار دارند، تقاضا برای یک روند حرفه ای در سازمان های ورزشی و تفریحی، داوطلبان آتی و بویژه جوانان را از پرداختن به کاری که در آن زمینه آموزش لازم را ندیده اند، باز می دارد. اعضای جامعه کنونی علاقه ای به پایبندی درازمدت به شرایط و مقتضیات عضویت در سازمان های سنتی داوطلبان ندارند و بنظر میرسد که داوطلبان عصر ما بیشتر ترجیح میدهند که به کارهای کوتاه مدتی که بصورت موردی پیش می آیند، بپردازند و اینگونه داوطلبان با انگیزه بررسی شخصی خود، به این کار روی می آورند. احساس عدم کارآئی میتواند یکی از عوامل بازدارنده قوی در تکرار اقدامات باشد و به همین دلیل، فراهم آوردن شرایطی که داوطلبان احساس تسلط درونی داشته باشند، از اهمیت بسیاری برخوردار است. همانگونه که گاسکین (2007) می گوید، بجای تلاش برای انطباق دادن جوانان با شرایط داوطلبی، باید شرایط اقدام داوطلبانه را مورد تجدید نظر قرار داده و آنها را به گونه ای تدوین نمائیم که با آنها سازگار باشد. محققان دیگری نیز اظهار داشته اند که درحال حاضر جوانان کمتر به اقدامات داوطلبانه روی می آورند زیرا سازمان های سنتی داوطلبان از نظر تصویری که در ذهن دیگران ایجاد کرده اند، با مشکل مواجه میباشند و باید برای جلب قشر جوان در وضعیت خود تجدید نظر نمایند. گرین و چالیپ (2006)، نیز بصورتی هماهنگ با این دیدگاه اظهار داشتند که حفظ داوطلبان یکی از مشکلات بازاریابی میباشد. در عین حال که این دیدگاه ها نشان میدهند که بسیاری از سازمان های خدماتی ممکن است با ارزش ها و جهت گیری های داوطلبان در عصر ما همسوئی نداشته باشند، بنظر میرسد که برخی سازمانهای ایالات متحده امریکا نظیر Public Allies ، City Cares America, Do Something هنوز توانائی جذب جوانان را دارند، اینگونه سازمان ها کمتر در زیر بار روش های سنتی قرار دارند و در نتیجه میتوانند برنامه های قابل انعطاف تری را برای مشارکت داوطلبان ارائه دهند. بنابراین، فرصت هائی که توسط این سازمان های خدماتی در اختیار داوطلبان قرار می گیرد، بدلیل امکان ایجاد نتایج و ثمرات فوری ممکن است برای جامعه معاصر جذاب تر باشد. حرکت های مربوط به داوطلبان جوانتر بخصوص با برنامه آموزش و رقابت پیش المپیک که قبل از بازی های المپیک 2000 در کوئینزلند برگزار گردید، هماهنگ بودند. هدف این برنامه تکیه هرچه بیشتر بر داوطلبان جوان (در سنین دانشگاهی) بود و بدلیل کمبود اطلاعات درخصوص رفتار داوطلبان این گروه سنی، داده های مربوط به داوطلبان بالقوه جمع آوری شد تا در برنامه ریزی و ارائه برنامه داوطلبان، کمک نماید. اهداف اصلی پروژه تحقیقاتی عبارت بودند از : – ایجاد یک نمای جمعیت شناختی از دانشجویان داوطلب بالقوه. – تجزیه و تحلیل ماهیت فعالیت های داوطلبانه جاری و قبلی. – تعیین عوامل اصلی موثر بر رفتارهای داوطلبی در میان دانشجویان. بحث و نتیجه گیری نرخ نسبتاٌ بالای کار داوطلبانه بین پاسخ دهندگان (1/36%) بیانگر گرایش دانشجویان به فعالیت داوطلبانه ( بویژه سازمان های ورزشی و تفریحی) میباشد. تحقیق ABS درسال 1995 درخصوص کار داوطلبانه در استرالیا نشانگر یک نرخ 21 درصدی ازنظر حضور داوطلبان در میان جمعیت بالای 15 ساله بریسبان بود و این نرخ رشد تا سال 2000 به 2/30 درصد افزایش یافته بود. سطح فعالیت داوطلبانه ای که در این تحقیق گزارش شد، نیز با توجه به اینکه نرخ فعالیت داوطلبانه برای گروه های جوانتر درحال کاهش میباشد (زیر 24 سال)، شگفت انگیز بنظر میرسد. شاید علایق و فعالیت های شخصی (تفریح و ورزش) این نمونه جمعیتی انواع فرصت های کار داوطلبانه را برای آنان ایجاد می کند و آنها اینگونه فعالیت ها را برای فرصت های شغلی آینده خود، مفید می پندارند. این دیدگاه توسط داده هائی از این تحقیق تقویت میشود که نشان میدهند که تقریباٌ سه چهارم افرادی که داوطلب بوده اند، در سازمان های ورزشی و تفریحی نیز به کار داوطلبانه می پردازند. این یافته نقش بالقوه بخش ورزش و تفریح را بعنوان کانون تقویت و پرورش فعالیت های آتی مورد تأکید قرار میدهد و بدین ترتیب، تجربه اولیه داوطلبانه میتواند، تجربه مثبتی باشد. برخی از پاسخ دهندگان قادر بودند تا آندسته از عواملی را که مانع اشتغال به کار داوطلبانه میشوند، حل و فصل نمایند. این تحقیق نشان داد که این عوامل حول مباحث تعهدات شخصی و محدودیت زمانی که ورای کنترل سازمانهای داوطلبان میباشند، می چرخیدند. درحالی که این تحقیق به علت این موضوع اشاره نمی کند، ممکن است افرادی که به کار داوطلبانه ادامه میدهند این کار را بدلیل رضایت از تجارب داوطلبی انجام میدهند و متعاقب آن اولویت بیشتری را برای آن قائل میشوند. بعلاوه، آندسته از پاسخ دهندگان که درحال حاضر داوطلب فعالیت بودند نشان دادند که کسب تجارب کاری و مهارت های جدید در تصمیم گیری به انجام فعالیت های داوطلبانه اهمیت زیادی دارد و احساس می کردند که توانائی رفع مشکلات موجود بر سر راه فعالیت های داوطلبانه را دارا میباشند. بنابراین تسهیل فرصت های ممکنه برای داوطلبان بمنظور نشان دادن توانائی های خود و احساس تسلط و مسئولیت، جنبه بسیار مهم و حساسی دارد. با وجود این، باید بعنوان یک مقوله هشدار دهنده متذکر شویم که تقریباٌ 40% از پاسخ دهندگان تصمیم به توقف فعالیت های داوطلبانه گرفته بودند. همانگونه که اولد و گاسکلی (2004)، در تحقیق خود در بریسبان نشان دادند، حفظ داوطلبان برای سازمان های اجتماعی یکی از مسائل مهم بشمار میرود. آندسته از دانشجویانی که هرگز داوطلب انجام کاری نشده بودند نیز همان دلایلی را بعنوان عامل این موضوع ذکر میکردند که توسط سازمان های دواطلبان و برگزار کنندگان مسابقات ورزشی قابل کنترل نمی باشند. عوامل بازدارنده نسبتاٌ مهم دیگری نیز وجود داشت که باید توسط افرادی که فرصت های فعالیت داوطلبانه را برای گروه های جوانتر فراهم می سازند، درنظر گرفته شود. برای مثال، برخی از پاسخ دهندگان احساس میکردند که ناچار خواهند بود کارهای خسته کننده انجام دهند یا ساعات غیرمتعارفی را به کار بپردازند. این دیدگاه ها با دلایلی که برای کاهش علاقه جوانان به کارهای داوطلبانه ارائه میشوند، تضاد و تعارضی ندارند. آثار و جنبه های موضوع برای مدیران – در عین حال که نرخ رشد فعالیت های داوطلبانه برای برگزار کنندگان مسابقات و برنامه های ورزشی که مایل به بکارگیری جوانان داوطلب میباشند، نوید بخش بنظر می آید، عواملی وجود دارند که باید در موقع برنامه ریزی جهت انجام این کار، درنظر گرفته شوند. این موضوع، بویژه در ارتباط با نحوه تدوین و ارائه فرصت های فعالیت داوطلبانه به کاندیداهای بالقوه میباشد. برگزار کنندگان باید گنجانیدن یافته های این تحقیق را در برنامه ها و فرآیندهای جذب نیرو و مدیریت خود درنظر بگیرند تا بتوانند اطمینان حاصل نمایند که تجربه دلپذیر و نتایج مناسبی را برای دانشجویان، شرکت کنندگان مسابقات و سازمان های ذیربط به بار خواهند آورد. بعنوان مثال، علاوه بر نرخ بالای داوطلبی، پاسخ دهندگان از نرخ بالای اشتغال پاره وقت، خبر دارند. دانشجویان باید فرصت کافی برای برنامه ریزی و قراردادن فعالیت های داوطلبانه در برنامه های زمانی خود داشته باشند. برگزار کنندگان باید از این نکته نیز اطمینان حاصل نمایند که نتایج مرتبط با کار و حرفه، بصورتی قطعی و واقعی، حاصل میشوند و مهم تر از آن، زمینه انعکاس تجربیات داوطلبان را به کارفرمایان آتی آنها فراهم آورند. بدین ترتیب این اهداف بخشی از تبلیغ برنامه ها را جهت داوطلبان بالقوه جوان تشکیل میدهد. علاوه برآن، تجربه باید دلپذیر و مفرح باشد. با توجه به اینکه برخی دغدغه ها (مثل احتمال خسته کننده بودن کار داوطلبانه و طولانی بودن ساعات آن) در میان پاسخ دهندگانی که هرگز کار داوطلبانه انجام نداده بودند، توسط مدیران قابل کنترل و حل و فصل میباشد، این مباحث باید توسط برنامه ریزان و برگزارکنندگان برنامه ها مدنظر قرار گیرد. خصلت واقعی کار و ساعات کار مورد نظر باید بصورتی واقع بینانه به داوطلبان آتی منعکس شود. ضمناٌ باید ماهیت کار با نتایجی که مورد علاقه دانشجویان میباشد، ارتباط صریحی داشته باشد و آنها را نباید بدون درک روشنی درخصوص کاری که به آن خواهند پرداخت، به کار گرفت. درصورت بروز مشکلات ناشی از اشتغال نامناسب، ممکن است باعث عدم پایبندی و تعهد و نیز جلوگیری از گردش و بازدهی کار (یا کاهش آن) گردد. دانشجویان همچنین اظهار نمودند که داوطلبان از شرایط کاری پائین تری در مقایسه با پرسنل موظف برخوردار میباشند. ** این مقاله در نشریه نشاط ورزش دانشگاه شهید بهشتی ( سال پنجم – شماره دهم 1387) چاپ شده است.
|